رستـــــگار

میــدانـم ... روزی ختـم به خیـر می شویم ... اللهم عجل لولیک الفرج !

رستـــــگار

میــدانـم ... روزی ختـم به خیـر می شویم ... اللهم عجل لولیک الفرج !

رستـــــگار

نـه چنـدان بـزرگـم،
کـه کـوچک بیـابم خـودم را؛
نـه آنقـدر کـوچک،.. کـه خـود را بـزرگ!

بـر مـا گذشـت نیـک و بـد امـا... تـو روزگـار،
فکری بـه حال خویش کن این روزگار نیست!

زیـن همرهان سست عناصـر دلـم گـرفـت،
شیـر خـدا و رسـتم دسـتانم آرزوسـتـــــــ!

مـن در رقـابت بـا هیچکـس جـز خـودم نمی باشـم!
هـدف مـن؛ ... مغلـوب کـردن آخـرین کاریـست کـه انجـام داده ام..

آخرین نظرات
پیوندها

۷ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

۱۲
آبان

روز از ده روز محــرم چـه می دانـد؟

یـا کـه خـورشیـد از کـجا می دانـد کـه بـه عاشــورا تـابیـده اسـت؟

روز اگـر می دانـست شـب می شـد،

خورشیـد اگـر می دانـست کـربـلا جـای تـابـش نیـست، نـور از سـرتاسر عالـم می بـرد،

آب فـرات اگـر می دانـست،... نــه!.. آب می فهمیـد کـه بایـد بـرود؛

راهـش را بسـتند...

امـا.. می خروشیـد.. پـر تـلاطم بـود...

... و اکنـون پـس از سـالها... آب از دروازه ی چشـم هـا می گـذرد!...

" صـل الله علـی البـاکیـن علی الحسـین"

 

♥ حکمت باران در این ایام میدانی که چیست؟

آب و جارو می شود بهر محرم کوچه ها...

۱۲
آبان

دل داده ام بر باد ، بر هر چه بادا باد

مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد

ای عشق، از آتش اصل و نسب داری

از تیره ی دودی ، از دودمان باد

آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر

از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد

هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران

هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد...

هفتاد پشت ما از نسل غم بودند

ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد

از خاک ما در باد ، بوی تو می آید

تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد...

شاعر: قیصر امین پور

♥ ای شب به پاس صحبت دیرین خدای را،

با او بگو حکایت شب زنده داری ام!

  • زهــرا
۱۲
آبان

واژه هـای بیگـناه، در حصـار شعـرهـا اسیـر می شـونـد،

حبـاب هـای خالی هـوا، غرق عاشـقانه هـای دلپـذیر می شـونـد،

کمـی شـتاب کـن!... بـاغـهای از ازل، تـا ابـد کویـر می شـونـد!!

نـاگـهان بـه خود می آیـی و "زمـان رفتـن" اسـت...

وای!

لحـظه هـا چـه زود پیــر می شـونـد!...

 

 ♥ بـر سـاحل خـون نشـانـه داریـم هنـوز،

یـک سیـنـه ی پـر بهـانـه داریـم هنـوز،

مـا دفتــر ِ عـاشــقانـه ای از شـعـریـم،

"رفتیــم"... ولـی ادامـه داریـم هنــوز!....

 

 ♥ گـروهی همنـشین مـن، خلاف عقـل و دیـن مـن،

بگیـرند آستیـن مـن... کـه دسـت از دامنـش بگسـل! "+"

  • زهــرا
۰۳
آبان

بـایـد هوایش را داشـتـه بـاشـی،

بـایـد مـراقـبـش بـاشـی،

بـایـد دستش را بـگـیـری،

آن هـم در ایـن دنیای مجازی!!

دنـیـایـی کـه بیـشـتـر آدم هـایـش پـشـتِ نقـاب هـایشــان پـنـهـان میـشـونـد!

مـراقـبـش بـاش .. 

هـرکـس لـیـاقـت ِ داشـتـنش را نـدارد .. 

"دلـت" را مـیگـویـم ..

نـگـذار هـر جـا کـه خـودش خـواسـت بـاز بـمانـد .. 

حـواسـت کـه نـبـاشـد ..  گم مـیـشـود .. 

بـه هـمـیـن سـادگـی .. 

دلـت را مـیگـویـم .. 

دسـت ِ دلـت را مـحـکـم بـگـیر ..

 خیلی چیز ها هستند، 

که وقتی به دستشان می آوری دیگر آنها از تو نیستند!!

تویی که در دست آنهایی!

۰۳
آبان
[تصویر:  poster-uni-m--k-urbanity.jpg]
  • زهــرا
۰۱
آبان

حاجـب بـروجردی قصیـده ای زیبـا در مـدح امیـرالمومنیـن، علـی علیـه السـلام سـرودنـد،

کـه شـاه بیـت آن ایـن بـود:

حاجـب اگـر محاسبـه حشـر بـا علیـست،

من ضامنـم که هرچه بخواهی گنـاه کـن!

همـان شـب در عالـم رویـا مـولا علـی بـن ابیـطالـب علیـه السـلام بـه خـواب ایـشان آمـده و فـرمودند: اگـر چه محاسبـه در دسـت ماسـت امـا اگـر اجـازه بـدهی مـن بیـت آخـر شعــرت را اصـلاح کنـم!

حاجـب عـرض میکنـد: یـا مـولا شعـر بـرای شـما و در مـدح شـماست!
حضـرت علـی علیـه السـلام میفرماینـد پـس بیـت آخـر را اینگـونه بنـویس:

حاجـب اگـر محاسبـه حشـر بـا علیـست
شـرم از رخ علـی کـن و کمتـر گنــاه کـن!
♥ هـر چنـد بـود قبـله ی مـا کعبـه ولی؛
ایـوان نجـف... عجـب صـفایی دارد!..

♥ لعن علی عدوک یا علی!..

  • زهــرا
۰۱
آبان

تهــران!

در چهـارراه مـرکـزی شـهـر،

چشـم انتـظار آمدن موعود،

در ازدحام آهن و دیـو و دود،

خیـره بـه جـوی آب کنـار پیـاده رو،

دیـدم بـه قـول "م.امیـد" :

سـرشار از تهـی ، می رفـت جـویبـار شتـابـان لحـظه هـا!

رفتـم کنـار جـوی نشستـم؛ 

دیـدم بـه قـول "حافـظ" :

عمـر اسـت ایـن کـه می گـذرد!!!

وااااای بگـذریـم!

  • زهــرا