دستم به آرزوهایم نمی رسند، شاید چون آرزو هایم بسیار بلندند . . .
ولی درخت سرسبز و شاداب صبـــرم می گوید :
"امیدی" هست؛ چون "خدایی" هست . . .
♥ ... چه زیبا!
همواره با خود تکرار می کنم امیدی هست ؛ چون خدایی هست! دستم به آرزوهایم نمی رسند، شاید چون آرزو هایم بسیار بلندند . . .
ولی درخت سرسبز و شاداب صبـــرم می گوید :
"امیدی" هست؛ چون "خدایی" هست . . .
♥ ... چه زیبا!
همواره با خود تکرار می کنم امیدی هست ؛ چون خدایی هست!از لحـظﮧ اﮮ ڪـﮧ چشـم بآز میـڪـنـم ;
ڪآرَم شـُــروع میشـَــود...
نظـــآرت و بررسـﮯ ڪـیفـــیـ ـ ــت ِ تـڪ تـڪ ِ اعضـــآﮮ ِ بدنـــم...
قَلبــــ . . چشــــم . . . گـــوش . . .
مبـــآدآ ; ذرهـ اﮮ از عآشـــــــق ِ 'تـــو' بـــودن , منحـــرفـ شـــدهـ بآشنـــد...!!..
♥ فرقی ندارد چه ساعت از شبانه روز باشد؛
یادت که میکنم؛ خورشید در دلم طلوع می کند ...
شهر "اشتوتگارت" در آلمان مرکز رسانه ای جدید و جالبی را که به عنوان کتابخانه شهر معرفی شده، افتتاح نموده است.
مــن یک دختـر چـادریم ...شــاد و پر نشــاط...
ســرزنده و پــرکار...
قــران و نهج البلاغه اگر میخوانم...حـافظ و سعدی هم میخوانم...
پای سجـاده ام گریه اگر میکنم...خنده هایم هم تماشایی است...
تابستان ها اگر اردوی جهادی می روم...اردوی تفریحی ام نیز هر هفته به پاست...
ما با هم اگر دعای کمیــل میرویم... پــارک رفتنمان هم سر جایش هست...
مسجـــد اگر پاتــوق ماست...باغ و بوستان پاتوق بعدی ماست...برای نمــاز صبــح اگر مسجد قرار میگذارم...هنوز افتاب نزده از مسجد تا پارک قدم میزنیم...
و با خنده و شادی صبحانه مان میشود پارک با طمع خدا ...!
خطمان هم خوب است...
قلم هم میزنیم...
تئاتر هم میرویم...
سینما هم اگر فیلم خوب داشت...
دنیای من و رفیقان با خـــدایم،
همین هایی که هر سال با هم به اعتکاف میرویم....
خوشبخت ندیده، هرکس ما را ندیده...!
♥ خرقه پوشی ِ من از غایت دینداری نیست!...
پرده ای بر سر صد عیب نهان می پوشم...