هوا بس ناجوانمردانه... "پـَس" است!!
دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۲۳ ب.ظ
در این سرمای استخوان سوز،
تو در آبروی خیابان،
چه مشقی می نویسی، نمی دانم!
به چه چیز فکر می کنی را هم نمی دانم!
چه حالی داری را هم نمی دانم..!
از تمام عابرانِ این شهر،
چقدر به تو ارث خواهد رسید را هم نمی دانم..!!
چه کسی قرار است که امشب،
ضامنِ کتک نخوردنت شود را هم نمی دانم...
فقط می دانم که...
از آدامس و فالِ حافظ
انتظارِ مُعجزه نداری..
و می دانم،
تمام این شهر هم برایت کلاه و شال گردن ببافد،
هنوز سردت است... و
بر سر ِ راهِ تمام عابران هم که
ترازو بکاری، باز هیچ کس..
نمی تواند حواس تو را از یاد فقر، پرت کند!
♥ اللــهم لا تسـلط علـینا مـن لا یرحمــنا!!
- ۹۲/۱۲/۰۵
بسیار زیبا بود جملات.....درد داشت فقط