کـم خورده ایم غصـه ی دنیـای بی تـو را،
با اینکه می کشیم نفس های بی تـو را
چـون دار و نـدار هستـه ای را دادنـد،
جایـش سبـدی بـه ما ز کــالا دادنـد!!
آن حـق مسلـم که به جایی نـرسید،
این حق السکوت است که حالا دادند!!!
♥ رزق ما را ز ازل داده "حسین"
کد ملی ، سبد کالا چیست ؟!؟
نان خور حضرت مولا هستیم...
احتیاجی به حسن آقا نیست!!!!!
ای بـهار همچـنان تـا جـاودان در راه!
همچـنان تـا جاودان بـر شـهرها و روسـتاهـای دگـر بگـذر؛
هـرگز و هـرگز،
بـر بیـابان غریـب مـن،... منـگر و منگر!
سـایه ی نمنـاک و سبـزت هـرچه از مـن دورتـر ،خوشــتر!
بیـم دارم... کـز نسیـم سـاحر ابـریشمیـن تـو؛
تکمـه ی سبـزی بـروید بـاز، بـر پیراهن خشک و کبود من!
همچـنان بگـذار،
تـا درود دردنـاک انـدُهان مـاند سـرود مـن!
شاعر: مهدی اخوان ثالث
♥ نفس ؛
کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک!
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت...
نفس کاین است؛... پس دیگر چه داری چشم؟
ز چشم دوستان دور یا نزدیک!!
مسیحای جوان مرد من!
ای ترسای پیر پیرهن چرکین!
هوا بس ناحوانمردانه سرد است...
آی...
دمت گرم و سرت خوش باد!
سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای..
♥ ... خـود غلـط بـود آنچـه می پنـداشتیــم!!!