تــوبــه
سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۵ ب.ظ
خــدای خوبم...!
بـه خاطـر تمـام لحـظه هـایی کـه منتــظرم بـودی و نیــومدم ، منـو ببـخش،
بـه خاطـر تمـام لحـظه هـایی منـو دیــدی و مـن نـدیـدمـت ، منـو ببـخش...
بـه خاطـر تمـام لحـظه هـایی کـه بـرام خــوب خـواستـی و مـن بــد کــردم ، منـو ببـخش...
بـه خاطـر تمـام لحـظه هـایی کـه بـرام وقـت گـذاشتی و مـن وقـت نـداشتم ، منـو ببـخش،
بـه خاطـر تمـام لحـظه هـایی کـه تنـهام نـذاشتـی و مـن خـودم رو تنـها دیـدم؛
بـه خاطـر تمـام لحـظه هـایی کـه بـه مهــربون بـودنـت ، بخشــنده بـودنـت ، آمــرزنده بـودنـت ، بــزرگ بـودنـت و بــودنـت ...شـک کـردم ؛
خــدایا ... منـو ببخــش...
بـه خاطـر تمـام لحـظه هـایی کـه اشکــهام بـرای کسـی جـز تـو بـود!
منــو ببـخـش..!
یـک سـال دیـگه هـم گـذشـت و مـن بـاز بـه ایـن رسیــدم کـه:
خیـلی هـا بـه دعـوت دل سـاده ی مـن... اومـدن؛ نشـستن؛ خنـدیـدن؛...
امـا خیـلی زود... شکـستن؛ و گســستن؛ و رفتـــــن!
- ۹۲/۰۴/۱۸