دو قـدم مانـده کـه پاییـز بـه یغـما بـرود
این همه رنگ قشنـگ از کف دنـیا بـرود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش بـاد
دلِ تنـها به چه شوقی پیِ یلدا بـرود؟!
♥ مسـاحت خلــوتـم را پـُر کـن خــدا!
فــرقی نمی کنــد عمـودی یـا افقـی...
همیـن کـه ضلـعی از چـهار دیـواریم بـاشـی، کافیسـت!
بگـذار پایـیز بیـاید
و بـا چـرخ دستـی خستـهاش از کنـارمان عبـور کنـد،
پایـیز از بهـار دسـت و دلبـازتر اسـت
اینـکه خودش را زیـر دسـت و پـای خیـابان میریـزد،
و نام قدیمیاش خزان را هنوز فراموش نکرده است،
مــن متــولــد پــاییــزم!
شناسنامهام یک برگ نارنجی متمایل به سوخته است
مـن از دل مـرگ بلنـد میشـوم ...
... و زنـدگی میکنــم!!
♥ من متولدِ پاییزم،
فصل ِ زردی
فصل ِ بادِ وحشی
فصل ِ شاعرهای پیر
فصل ِ نقاشان بی نظیر
کسی چه می داند!
شایدم بس دلگیــر!!
♥ مـا از پـدر ولای شـما ارث می بـریـم
ایرانیـان کشــور موسی بن جعـفریـم...
سرزمینـی کـه نـدارد یک نفـر بیـکار، پـس...
یـک وزارتـخانه مثـل کـار می خواهـد چه کـار؟؟؟!!
+ بـا وجـود ایـن همـه غارتگـر دارای پـست،
مملکت باور بکن اشرار می خواهد چه کار؟؟؟!کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست
قطـره شــدم کـه راهـی دریـا کنـی مــرا
پـیـش طبیــب آمــدهام، درد میکشـــم
شــایـد قـــرار نیــست مــداوا کنــی مــرا
ایــن بــار بــا نــگـاه کــریــمـانــهات ببــین
شـاید غلام خانه زهـــرا کنی مــرا...
"علی اکبر لطیفیان"
♥ از فـکر گـناه پـــاک بــودن عشق است
از هجر تو سینه چاک بودن عشـق است
آن لحـظـه کــه راه مــی روی آقــا جــان...
زیر قدم تو خاک بودن عشـق اسـت!
ای کاش غزل قصیده می شد، سـیب غـزلم رسـیده می شد،
بـا نــام رضـــا ســیاهه ی دل، بـا معـجزه ای سپیــده می شد،
بـر حبــل مـتیــن دسـت هـایـت، معـــماری دل تنیــده می شد،
یـا اینـکه کشـان کشان بـه سـویـت... پـیشـانی مـا کشـیده می شـد...!
♥ بـس که طــواف کـردمت.. مـرا بـه حـج نیـاز نیـست!
♥ چند روزیست ظرف نباتمان خالی شده،
چای میخوریــم و حسـرتِ خراســان را!!
در حسـرت دیـدار تـو ، آواره ترینــم،
هر چنـد کـه تـا منـزل تـو فاصـله ای نیـست!
"بهمن رافعی"
♥ وَ نَحْـنُ أَقْــرَبُ إِلَیْـهِ مِـنْ حَبْـلِ الْـوَرِیدِ...
"سوره مبارکه ق، آیه 16"