رستـــــگار

میــدانـم ... روزی ختـم به خیـر می شویم ... اللهم عجل لولیک الفرج !

رستـــــگار

میــدانـم ... روزی ختـم به خیـر می شویم ... اللهم عجل لولیک الفرج !

رستـــــگار

نـه چنـدان بـزرگـم،
کـه کـوچک بیـابم خـودم را؛
نـه آنقـدر کـوچک،.. کـه خـود را بـزرگ!

بـر مـا گذشـت نیـک و بـد امـا... تـو روزگـار،
فکری بـه حال خویش کن این روزگار نیست!

زیـن همرهان سست عناصـر دلـم گـرفـت،
شیـر خـدا و رسـتم دسـتانم آرزوسـتـــــــ!

مـن در رقـابت بـا هیچکـس جـز خـودم نمی باشـم!
هـدف مـن؛ ... مغلـوب کـردن آخـرین کاریـست کـه انجـام داده ام..

آخرین نظرات
پیوندها

ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست!

شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۰ ق.ظ

ربـایــد دلبــــر از تــو دل ولـی آهســته آهســته 

مـراد تــو شــود حاصـل ولـی آهســته آهـسـته 

سخـن دارم ز اســتادم نخـواهـد رفـت از یـــادم 

که گفتا حل شود مشکل ولی آهسـته آهسته

تحـمل کـن که سنـگ بی بهـایی در دل کـوهی 

شـود لعـل بسـی قابـل ولـی آهســته آهسـته

مــزن از نـا امیــدی دم کـه آن طـفل دبسـتـانی 

شـود دانشـوری کـامــل ولـی آهسـته آهسـته

بـه نـور دانـش و تقــوی شـود گـم گشتـگانی را 

بـه حـق آوردن از بـاطـل ولـی آهســته آهسـته


همــای عشــق مـا را بـرده بـا خـود در بـر دلبــر 

از ایـن منـزل بـه آن منـزل ولی آهسـته آهسـته


سحرگاهی دل آگاهی چه می نالیـد از حسرت 

کـه آه از عمـر بی حاصـل ولـی آهسـته آهسته

شـراب عشـق را بنـگر کـه هر خلـوت نشینی را

کنـد رسـوای هـر محفـل ولـی آهسـته آهسـته

بـه لطــف پیــر میـخانه "حسـن" بگـرفت پیــمانـه 

بـه امیــدش شـده نـائـل ولـی آهسـته آهسـته...


شـاعـر: عـلامه حسـن زاده آملـی

♥ نـاز پـرورد تنعــم نبـرد راه بـه دوسـت،...

عاشـقی شیـوه ی رنـدان بـلاکـش باشـد!

  • زهــرا

نظرات  (۱)

  • مهرک هنرمند
  • چه شعر قشنگی بود زهرا جان. دستت درد نکنه. متشکرم
    پاسخ:
    ممنون!
    خواهش میکنم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">