شـب هـای هجـر را گـذراندیـم و زنـده ایـم،
مـا را بـه سـخت جـانی خـود ایـن گمـان نبـود!
♥ باز آی ساقیا که هواخواه خدمتم،
مشـتاق بنـدگی و دعاگـوی دولتـم!
دورم به صـورت از در دولتسرای تـو
لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم...
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم
سلام
خوشحال میشیم به وبلاگ ما هم سری بزنید